۳ خرداد ۱۳۸۹

گزارش برنامه کلجاران

کلجاران
امروز آخرین روز از ماه اردیبهشت است و خوشبختانه جمعه ای دیگر را می خواهیم در طبیعت باشیم .
اکنون ساعت 6:30 صبح است و تقریبا ً همه افراد گروه که تعدادشان 12 نفر است در کنار درب ورودی قرار گاه کوهنوردی منتظرو آماده رفتن هستند . دره چاکنو با آن همه زیبایی و سر سبزی محسور کننده اش نظرمان را جلب می کند . دقایقی بعد سوار ماشین وانت (یکی از افراد گروه ) می شویم و رودبارک را به منطقه کلجاران ترک می کنیم . پس از گذشت تقریبا ًَ 1 ساعت به بریر می رسیم . کوله ها را بر دوش می گیریم و در ساعت 8 صبح رفتن را آغاز می کنیم . مسیرمان در سمت راست منطقه بریر است که از همان ابتدا در دره واقع شده است . آب رودخانه ایی که از کلجاران ، نقار نفار و ... سرچشمه گرفته است به استقبالمان می آید . همه مسیر پر از سر سبزی است که با گلهای وحشی بهاری آذین بسته شده است . رنگ زرد و صورتی گلها خیلی خودنمایی می کند و هر چه بیشتر می رویم ارتفاع علف های صحرایی بیشتر می شود . از آنجا که مسیر مالرو کاملا ً در کف دره کلجاران واقع شده است رفتن خیلی راحت به نظر می رسد چرا در مسیرمان از رودخانه هم باید عبور کنیم .اکنون آفتاب کاملا ً گرممان می کند و بر آن می شویم تا صبحانه را در همسایگی چشمه ایی بخوریم . اکنون ساعت 9:30 دقیقه است و ما به چشمه (صاف کش ) می رسیم که کاملا ً در مسیر رودخانه نیز هست . پس از تقریبا ً 1 ساعت به راهمان ادامه می دهیم . تعدادی از بچه ها به قصد چیدن قارچ کمی پراکنده شده اند اما گویی زمان مناسبی برای اینکار نیست چرا که افراد محل قبلا ً به اینجا آمده اند و کاملا ً منطقه را جستجو کرده اند ، همچنانکه بالاتر می رویم بقایای گوسفند سرایی را می بینیم که کاملا ً خالی از گوسفند و چوپان است . از آنجا نیز می گذریم . هر چه بالاتر می رویم به ظهر نزدیکتر می شویم و بقایای بهمن را در زیر پاهایمان لمس می کنیم . برفی که روی هم تلمبار شده در طول مسیر با گل و لای آغشته شده است و سفیدیش را از دست داده است .
ظهر را پشت سر می گذاریم و در ساعت 1:30 به منطقه دوراهی کلجاران می رسیم که ارتفاع منطقه 3150 متر می باشد . همانجا اطراق می کنیم تا ناهارمان را بخوریم . آفتاب بالای سرمان آرامش خاصی را ایجاد می کند . اکنون قله نقار نفار روبرویمان خود نمایی می کند که هنوز پوشیده از برف است . در منطقه ایی که هستیم رویش گیاه کمی کمتر شده است و ما در کنار رودخانه و در لابلای سنگ ها بساط ناهار را می گستریم . چون هدفمان رفتن به قله نیست کمی بیشتر از قبل استراحت می کنیم .ساعت 3 بعداز ظهر به راه می افتیم و مسیر برگشتی را آغاز می کنیم . اکنون می دانیم که باید موانع زیادی را پشت سر بگذاریم که همگی پریدن از رودخانه است که این موضوع هیجان خاصی را ایجاد کرده است . آنقدر همبستگی و همدلی افراد گروه پس از گذشت 8 ماه زیاد شده است که در طول مسیر مقدمات برنامه بعدی را برنامه ریزی می کنند .
به منطقه صاف کش می رسیم و در پای چشمه آبی می نوشیم تا خستگی مان را کمتر احساس کنیم .به راهمان ادامه می دهیم ولی گویی هر چه بیشتر به پایان نزدیکتر می شویم خسته تر می شویم چرا که از سر سبزی بهار دور تر می شویم . در تمام طول مسیر آفتاب و رودخانه همراهیمان می کنند تا اینکه در ساعت 5:30 بعدازظهر به بریر می رسیم . حالا دیگر باید آنقدر مسیر جاده را برویم تا به قرار گاه کوهنوردی رودبارک برسیم چرا که خبری از وانت نسیت . مهی تقریبا ً غلیظ از پایین دره رودبارک کم کم بالا می آید و ما غروب را بیشتر احساس می کنیم .پس از گذشت تقریبا ً 2 ساعت اکنون به منطقه (وننو) رسیده ایم. خستگی ناشی از مسیر جاده ای افراد را کمی نا توان کرده ولی خوشبختانه یکی از افراد محلی سوارمان می کند ، همچنان که مه غلیظ در نگاه خندان وهیاهوی شیرین افراد گروه می لغزد و دوان دوان به سوی قله های پر برف می رود ، ما نیز به قرار گاه نزدیک می شویم و بیاد می آوریم که :
طولانی ترین سفرها با اولین گام ها آغاز می شود
اعضای گروه : مازیار ازوجی -عباس گلعین - مازیار عسگریان - مجتبی عسگریان - میثم باقریان - مریم باقریان - آیدا اصفهانی - مهنا ابوالقاسمی - نسیم همتی - سارا همتی - معصومه فرضی
به قلم خانم معصومه فرضی

۳ نظر:

  1. سلام سلام... خسته نباشیدبه عضای گروه کوه پاک ...روزهای خوبی را برای شما ارزو میکنم تنها جیزی که میتوانم به زبان بیاورم موفق و سربلند باشید انشاالله بتوانم دوباره به گروه دوست داشتنیتان باز کردم و با تشکر فراوان از اقای مازیار ازوجی a/a 1389

    پاسخحذف
  2. سلام
    آقاي ازوجي عزيز
    دلم براي همنوردياي پرشورمون تنگ شده،از بچه ها خواهش ميكنم جمعه هارو مثه هميشه حضور داشته باشند البته با همه مشغله اي كه ميدونم دارند.
    مرسي

    پاسخحذف
  3. سلام به اقاي ازوجي سر‌پرست خوبمون و همنورداي عزيز
    برنامه ديروز11/4/89 خيلي خوب بود، همدلي بيشتر از هميشه موج ميزد.
    اقاي ازوجي ممنون به خاطر صبرتون و مثل هميشه احساس مسئوليت تون...
    به اميد روزهاي قشنگ تر در كنار همه بچه ها...

    پاسخحذف